فیک شاهزاده من

ویو جیمین

در باز کردم دیدم خوابیده

جیمین: به چه جرعتی رو تخت شاهزاده خوابیدی اصلا کی به تو اجازه داد بخوابی هاننننننننننن

جانهو: چ چ چ چیییییی م م منن منن عذ عذر میخوام ببخشیدددددددد(گریه) ببخشیددددددد

جیمین: اها آجومااااااااااااااا بیاید اینو بندازین انباری
نیش خند. مرموزی زد ادامه داد: خودم بهش سر میزنم

آجوما: دورت بگردم الهی نترس اون مهربونه من بزرگش کردم سری میارتت بیرون نگران نباش

در انباری قفل شد خیلی ترسناک بود تاریک دریغ از ذره ای نور حتی یکم قد مورچه جا نداشت نفس بکشم داشتم خفه میشدم نفسم تنگی دارم که از. حال رفتم

ویو جیمین: اخ برم سر بزنم عذاب بکشه

در بازکردم دیدم بازم خوابیده اعصبانی شدم داد زدم بلند نشد تکونش دادم بازم نه سری بغلش کردم بردم اتاقم دکتر بهش سر زد قضیه مریضیش گفت که نفس تنگی داره ممکنه بخاطرش بمیره

حالم خراب شد اما چیزی بهم نگفت

ویو رومی: چشم هام باز کرد نفس نفس زدم که ارباب اومد بالای سرم بغلم کرد آروم باش آروم باش هیسسس تموم شد الان اینجایی تموم شد

که...
دیدگاه ها (۰)

فیک شاهزاده من

فیک عشق ابدی

فیک شاهزاده من

فیک. عشق ابدی

فیک عشق ابدی

فیک عشق ابدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط